>
آواز عشق
|
نابینایی درشب تاریک سبویی دردست داشت وبه راهی می رفت.شخصی فضول به او رسیدوخطاب به وی گفت:ای نادان،شب وروزپیش تویکسان است وروشنی وتاریکی برابر،چراباخودچراغ حمل میکنی؟نابیناگفت:این چراغ رابرای این برداشته ام تاکوردلی چون توبه من تنه نزندوسبوی مرانشکند... [ پنج شنبه 90/7/21 ] [ 5:10 عصر ] [ آوا ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |